آيينه ناصاف و جبرآلود تاريخ

به مرجع به روز لوازم خانگي و آشپزخانه خوش آمديد

آيينه ناصاف و جبرآلود تاريخ

۲۶ بازديد

هركسي مي خواست شخص ديگري ، گروه يا جرياني را سرزنش كند و اين سرزنش را به گردن او بيندازد. در ابتدا بحث سبك بود ، اما به تدريج جو حساس شد و مردم با صداهايي كه از گردن آنها بيرون آمد و صداي چندين برده ، جنگ مهيجي را آغاز كردند. طبيعي است كه …

آيينه ناصاف و جبرآلود تاريخ https://d77.ir/آيينه-ناصاف-و-جبرآلود-تاريخ/ دنياي 77 Sat, 06 Feb 2021 13:55:40 0000 عمومي https://d77.ir/آيينه-ناصاف-و-جبرآلود-تاريخ/ هركسي مي خواست شخص ديگري ، گروه يا جرياني را سرزنش كند و اين سرزنش را به گردن او بيندازد. در ابتدا بحث سبك بود ، اما به تدريج جو حساس شد و مردم با صداهايي كه از گردن آنها بيرون آمد و صداي چندين برده ، جنگ مهيجي را آغاز كردند. طبيعي است كه …

هركسي مي خواست شخص ديگري ، گروه يا جرياني را سرزنش كند و اين سرزنش را به گردن او بيندازد. در ابتدا بحث سبك بود ، اما به تدريج جو حساس شد و مردم با صداهايي كه از گردن آنها بيرون آمد و صداي چندين برده ، جنگ مهيجي را آغاز كردند. طبيعي است كه اين نوع مبارزه به نتايج روشن و قابل اعتمادي منجر نشود. اين فقط به ابهام مي افزايد و در نهايت به افراد در اعماق ذهن خود يادآوري مي كند (البته وقتي آرام مي شوند) كه آنچه اتفاق افتاده است. حالا آيا اين مقصر است؟ هم اين جريان و هم آن روند. البته اين اولين بار نيست كه چنين مشاجرات و درگيري هايي را مي شنوم و مي بينم.

من آنقدر شنيده و ديده ام كه حساب او را گم كرده ام. بسيار نادر است كه ذهنم را كمي بيشتر روشن كنم و بتوانم به حقيقت ناب دست پيدا كنم. براي مدت طولاني در گوش من فقط ماشين و صداهاي بد و گيج كننده اي است. من چنين بحث اتومبيل راني را در بحث ها و بحث هاي رسانه اي ديده ام. من براي كساني كه مي خواهند از برداشت هاي به ظاهر علمي خود محافظت كنند بسيار احترام قائلم ، اما قطعاً آرامش خاطر از اين ميدان جنگ ناشي مي شود ، من خيلي كم مي توانم بگويم.

اينكه ما چگونه درباره وقايع تاريخي قضاوت مي كنيم يك موضوع كاملاً شخصي است و مردم نبايد نسبت به نوع قضاوتي كه انجام مي دهند پاسخگو باشند. اما در عين حال نبايد اين واقعيت اساسي را ناديده بگيريم كه برداشت ها و قضاوت هاي ما درباره گذشته مبتني بر واقعيت محض نيست. در واقع تصويري از گذشته در ذهن حال ايجاد مي شود. گويي كه مي خواهد گذشته را در آينه حال ببيند. اين نگرش نبايد واقع بينانه باشد زيرا مسئله زمان بر است و تغييرات ناشي از اين نوع نگرش را در نظر نمي گيرد. در واقع ، امكان در نظر گرفتن آن وجود ندارد. براي بررسي صحيح يك واقعه تاريخي ، لازم است همه عواملي كه در آن نقش دارند ، مرور شود و از آنجا كه بيشتر اين تأثيرات با گذشت زمان تغيير مي كنند ، از نظر منطقي امكان بررسي بي عيب و نقص آنها وجود ندارد. حتي اگر طبق قوانين اساسي علم بپذيريم كه اطلاعات ابدي است و مانند ماده و انرژي صرفاً شكل خود را تغيير مي دهد ، بازيابي گذشته حتي براساس تخيل ناب امكان پذير نيست.

من فكر مي كنم ما مي توانيم برخي از اطلاعات (از جمله انرژي و زمان زيادي) در مورد حادثه را شبيه سازي و با يكديگر مرتبط كنيم ، اما استدلال اوليه يك سيستم به ما مي گويد كه اين فقط كاريكاتور آن واقعه است. گاهي اوقات در مطالعه بيولوژي سيستم براي دانشجويان ، مثالي مي زنم كه اگر قسمت اصلي اطلاعات بيولوژي حافظ شيراز را بدست آوريم و از آنها براي ايجاد حافظ ديگري استفاده كنيم ، در بالاي مهارت هاي بيولوژيكي آينده ، مي توانيم حافظ هشتم ايجاد كنيم از لحاظ منطقي غيرممكن است كه بتوانيد براي روشنايي سرود بخوانيد.

دليل منطقي آن اين است كه شعر غنايي حافظ محدود به زيست شناسي او نيست (به معناي عام). لازم است از همه اين عوامل تاريخي ، تاريخي و جغرافيايي كه منجر به شكل گيري اين خلاقيت منحصر به فرد مي شود ، تقليد و آن را در اختيار اين بدنه بيولوژيكي قرار دهيم. او به نوعي قرن هشتم ديگر را خلق كرد و در قلب آن شيرازي ديگر و در قلب او تأثير و نفوذي بود كه هر لحظه از زندگي را در اين وضعيت در روان باقي گذاشته است. در حقيقت ، شبيه سازي حافظ غزلسار به شبيه سازي تمام جنبه هاي بيدار و شواهد مربوط به توسعه آن بستگي دارد. مرگ از كودكي. بحث اساسي اين است كه غيرممكن است. ابر رايانه هايي كه شبيه سازي بيولوژيكي را انجام مي دهند مي توانند در مدت زمان بسيار طولاني قسمت كوچكي از زندگي بيولوژيكي را تقليد كنند. در واقع ، بخش بسيار بسيار كمي كه ممكن است براي متخصصان بيوتكنولوژي در پزشكي و داروسازي مثر باشد ، اما مطمئناً كار مورخان و فلاسفه زيست شناسي نيست. يك تصوير تحريف شده بر اساس داده هاي انتخاب شده از بينهايت اطلاعات كه بايد براي شبيه سازي واقعي در كنار هم قرار بگيرند و البته تعامل آنها بايد با وضوح نهايي ارزيابي شود.

نظريه اساسي اين است كه طبق نظريه جديد ، حتي كوچكترين و به ظاهر ناچيز چيزهاي بنيادي مي تواند اين شبكه هاي متغير را تغيير دهد و از بين ببرد. بي شك زيست شناسي سيستم و هوش مصنوعي تا حد بازسازي ربات هاي به ظاهر هوشمند پيش خواهد رفت. همچنين اتومبيل ها آن قدرت تحسين برانگيز را نشان مي دهند. به نظر مي رسد كه زيست شناسي مولكولي تا حدي مي تواند بدن دقيق حافظ شيراز را تقليد كند ، اما يك انسان واقعي و البته يك هنرمند واقعي كه روح و ذهن او هر لحظه از يك شبكه گسترده تغيير بازسازي مي شود ، با يك ماشين هوشمند و يك ماشين بدن با دقت شبيه سازي شده قانون وجود تفاوت آسمان با زمين. شايد كسي كه دو بار در يك رودخانه شنا مي كند واقعيت را نمي داند.

با اين حساب ، از شنيدن يك حكم اعتصاب روزافزون درباره تاريخ امروزه ، به ويژه تاريخ معاصر ، متعجب شدم. اكثر كساني كه چيزهاي تأثيرگذار را براي قرار دادن در زير ميكروسكوپ قضاوت مي كنند و به دنبال آنها هستند ، از ديد واقع بينانه (كلي) به تاريخ نگاه نمي كنند. همانطور كه گفتم ، آنها براساس زمان حال و تجربه آنها تاريخ را در ذهن خود ثبت مي كنند (بسيار ناقص) و آن را قضاوت مي كنند (بسيار ناقص تر). همانطور كه اشاره كردم ، مشكلي وجود ندارد اگر اين ديدگاه شخصي باشد ، اما من بارها شهادت داده ام كه مردم درگير چنين جريانهاي گرداب هستند و تصوير ذهني خود را واقعيتي خودسرانه مي دانند و بر اين اساس آنها عملي شديد و شديد هستند ديدگاه كلامي منتقل شد

تاريخ ، مانند زيست شناسي و ساير علوم ، وقتي با دقت تمام م studiedلفه هاي آن و البته تأثيرات آن (حتي كوچكترين علت) در نظر گرفته شود ، مي تواند به دقت مورد مطالعه قرار گيرد. در غير اين صورت فرد با آن نقش فكري تاريخ سازي مي كند. نقش يك خيال و به معناي واقعي كلمه به دور از واقعيت. همانطور كه زيست شناسان فكر مي كنند ، اين دانش (زيست شناسي) دانش واقعي زندگي نيست. اين يك تصوير مصنوعي از انسان است و براساس محدوديت هاي حواس او ساخته شده است. در حقيقت ، قضاوت انسان در مورد زندگي است ، نه زندگي واقعي. گويي يك قفل ساز مي خواهد درباره زندگي عقاب اظهارنظر كند و حتي تصور اينكه آهسته آهسته باور كرده است كه او به دانش واقعي عقاب رسيده است ، حتي تصور بيشتري دارد!

من فكر مي كنم براي بسياري از ما ، قضاوت درباره اعمال و رفتارهاي شخص ديگر بدون رفتن مستقيم به جايي كه از آنجا آمده است ، بسيار زياد است. وقتي وارد شديم ، با كمال تعجب متوجه شديم كه درست است كه همان اعمال و رفتارها را تكرار مي كنيم. ما پيش از هر اتفاقي انتقادي نشان داده ايم. مسائلي مانند عبارات كليشه اي و مبهم به راحتي به عنوان جبر تاريخي و بيان چنين مسائلي استفاده مي شوند. فكر مي كنم اين توضيحات به برخي از اطلاعات اشاره دارند اما فاقد مفهوم كلي و عميق هستند. جبر و اختيار آزاد تعابير مشابهي هستند كه معمولاً در فلسفه و الهيات مورد مطالعه قرار مي گيرند ، اما در علوم طبيعي تأثير عناصر و تعامل اطلاعات در نظر گرفته مي شود. اكنون مي توان نتيجه را جبر يا اختيار يا هر چيز ديگري تفسير كرد.

متأسفانه نمي توان و نبايد اين نوع استدلالها را به نفع دوستاني مطرح كرد كه در آن جلسه با صداي بلند بحث و گفتگو كردند و چند بار صداي خود را بلند كردند. احساسات جوشان جايي براي احساسات ندارند. از سوي ديگر ، اين احساسات هستند كه هسته اصلي تاريخ را روشن كرده اند. شبكه عظيمي از تأثيرات روانشناختي كه مردم هنوز به اصول اوليه آن نرسيده اند. آنها مي گويند در اين موارد فرد بايد آرام باشد و با گذشت زمان مردم بايد آرامش بيشتري داشته باشند و سپس در زمان مناسب با آنها صحبت كنند. اين روش ممكن است از نظر روانشناختي و اخلاقي مثر باشد ، اما در مورد واقعيت هاي تاريخي چنين نيست. زيرا آنچه احتمالاً علت اختلاف و دلخوري بود اساساً همان دلايلي بود كه در زمان صلح از بين رفت. من به همان نوع احساسات اشاره كردم. چه چيزي بازگشت به جلسه و تحليل و تقليد صحيح از آن را غيرممكن مي كند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.