«خب، ۵۰۰ تانك!» – ايواره

به مرجع به روز لوازم خانگي و آشپزخانه خوش آمديد

«خب، ۵۰۰ تانك!» – ايواره

۱۳ بازديد

وقتي ابوالحسن بني صدر در 13 سپتامبر مطلع شد كه 2000 تانك به مماكو حمله كرده اند ، او گفت: “زمين زيادي براي حضور اين تعداد تانك در آنجا وجود ندارد.” شخصي كه اين خبر را آورد پاسخ داد: خب 500 تانك! و دوباره رئيس جمهور امتناع كرد و گفت: “آنها اغراق مي كنند و …

منبع: خبرگذاري ايواره
«خب، ۵۰۰ تانك!» – ايواره

«خب، ۵۰۰ تانك!» – ايواره https://evarah.ir/2021/09/خب،-۵۰۰-تانك-ايواره/ Wed, 22 Sep 2021 12:28:56 0000 عمومي http://www.evarah.ir/2021/09/خب،-۵۰۰-تانك-ايواره/

وقتي ابوالحسن بني صدر در 13 سپتامبر مطلع شد كه 2000 تانك به مماكو حمله كرده اند ، او گفت: “زمين زيادي براي حضور اين تعداد تانك در آنجا وجود ندارد.” شخصي كه اين خبر را آورد پاسخ داد: خب 500 تانك! و دوباره رئيس جمهور امتناع كرد و گفت: “آنها اغراق مي كنند و …

منبع: خبرگذاري ايواره
«خب، ۵۰۰ تانك!» – ايواره

وقتي ابوالحسن بني صدر در 13 سپتامبر مطلع شد كه 2000 تانك به مماكو حمله كرده اند ، او گفت: “زمين زيادي براي حضور اين تعداد تانك در آنجا وجود ندارد.” شخصي كه اين خبر را آورد پاسخ داد: خب 500 تانك! و دوباره رئيس جمهور امتناع كرد و گفت: “آنها اغراق مي كنند و حمله جدي نيست!”

به گزارش ايواره ، اين روزنامه اعتماد وي نوشت: “از ابتداي ماه سپتامبر ، نيروهاي عراقي دائماً مرزهاي ايران را نقض مي كردند و از روز پانزدهم ، اشغال ايلام و كرمانشاه را آغاز كردند. در 17 سپتامبر ، صدام خود قرارداد موسوم به الجزاير را نقض كرد – موافقتنامه پايان يافت اختلاف مرزي بين ايران و عراق – و پنج روز بعد ، آن روز در سال 1980 ، جنگنده هايش چندين فرودگاه و پايگاه هوايي در كشور ما را بمباران كردند. در همان زمان ، نيروهاي زميني وي از مرزهاي ما عبور كردند و هرجا كه آنها نقض كردند ، غارت و جنايت كردند. . جنگ به ايران تحميل شد و صبر و خويشتنداري ديگر معني نداشت (يا به عبارت دقيق تر ، معناي شرافتمندانه تري نداشت).

يكي از ساكنان شهر مرزي نفت شهر در خاطرات خود مي نويسد كه مربوط به اواسط سپتامبر 1959 است: “درگيري ها هر روز بدتر مي شد. آنها آنقدر خمپاره شليك كردند و مزارع را به آتش كشيدند كه اكثر آنها مهاجرت كردند. درختان كوچك مزرعه ما ثمربخش بود. خرماي او رسيده بود. مردم شهر همه رفته بودند. ديگر احساس تنهايي و عجيب نمي كرديم. شهر و كشورمان را ترك كرديم. از تمام اثاثيه خانه يك چمدان برداشتيم و بقيه را رها كرديم. روز غم انگيزي بود. در راه ، توپ ها به جاده برخورد كردند و چمن ها را آتش زدند. من به چاه هاي نفت فكر مي كردم ، كه منبع اقتصاد كشور من بودند. “من با خودم گفتم كه اين كفار دارايي ما را مي دزدند.”

واقعيت اين بود كه ساكنان استانهاي هم مرز با عراق از تابستان همان سال شاهد جنگ بودند و انتظار حمله بعثي ها و مقابله با سربازان دشمن را داشتند. به قول جعفر شيرعلي نيا (در كتاب دائرclالمعارف جنگ) “در سپتامبر 1980 ، همه چيز در روابط ايران و عراق رنگ و بوي جنگ داشت. توپخانه عراق مرز ايران را بمباران كرد و به مردم ياد داده شد كه منتظر يك حادثه تلخ باشند. مرزها جنگ را احساس كرده بودند ، اما در پايتخت و شهرهاي دورتر از مرزها هيچ كس نمي توانست تصور كند كه يك جنگ بزرگ در راه است ؛ حتي فرماندهان ارتش. ما به تمركز عراق و مصر اهميتي نمي دهيم. نيروهاي نزديك مرز ايران ، “آنها گفتند. مهم اين است كه اين نيروها چه كاري مي توانند انجام دهند. هنگامي كه مي دانيم آنها نمي توانند كاري انجام دهند ، احساس خطر نمي كنيم. بنيصدر ، رئيس جمهور و فرمانده كل نيروها” عراقي ها هستند او مانور مي دهد و هيچ جنگي وجود ندارد. “او در حاشيه گزارشي درباره تجمع نيروهاي عراقي در ايران گفت. fi

به طور خلاصه ، نتيجه گيري شخصي افراد مركز گرا با آنچه مردم نزديك مرز از زمين تا آسمان ديدند متفاوت بود و حتي پس از اشغال چندين پاسگاه مرزي توسط بعثي ها “متفاوت” بود. توهم رئيس جمهور وقت آنقدر زياد بود كه وقتي در 12 سپتامبر مطلع شد كه 2000 تانك به مماكو حمله كرده اند ، وي گفت: زمين زيادي براي حضور اين تعداد تانك در آنجا وجود ندارد. شخصي كه اين خبر را آورد پاسخ داد: خب 500 تانك! و دوباره رئيس جمهور امتناع كرد و گفت: “آنها مبالغه مي كنند و حمله جدي نيست!” اما تحسين برانگيز است كه در اكثر ايستهاي بازرسي ، نيروهاي مستقر – كه معمولاً بسيار كوچك بودند – به جاي تخليه ميدان ، مقاومت كردند و شهيد يا مجروح و اسير شدند. در همين الگوي رفتاري چهار نفر شهيد و 14 نفر مجروح شدند ».

انتهاي پيام

منبع: خبرگذاري ايواره
«خب، ۵۰۰ تانك!» – ايواره

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.